۱۳۸۹/۰۲/۲۳

دیالوگ های ماندگار فیلم ها 3

مجید (بهروز وثوقی): خوش به سعادت تون که می رید روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید، کیه ما رو ببره روضه. آقا مجید تورو چه به روضه، روضه خودتی، گریه کن نداری، وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاست.
سوته دلان - علی حاتمی

قیصر: من فقط دوتا گیر کوچیک دارم. یکی این که به ننه مشدی قول دادم ببرمش زیارت، یکی هم این که یه جوری مهرمو از دل اعظم بیارم بیرون. همین و همین!
قیصر - مسعود کیمیایی

لیلا: ته دلم به خودم می گم اگه رضا دوستم داشته باشه، یه زن دیگه براش مهم نیست. فقط بهش یه بچه می ده. فرقی نکرده عشقمون سر جاشه.
لیلا - داریوش مهرجویی

حاج کاظم: شما هم اگه بهت بر نمی خوره برگرد جوون.
سلحشور: من که جوونی ام رو رد کردم، شما زیادی احساس پیری می کنید، اِ ببخشید شما از اونایی نیستید که بعد از جنگ فکر کردن که بقیه خوردن و بردن، حالا اومدید حق تون رو از مردم بگیرید.
آژانس شیشه ای - ابراهیم حاتمی کیا

دانیال (محمدرضا فروتن): تو متولد چه ماهی هستی؟
مهتاب (میترا حجار): مهر پنجاه و هفت.
دانیال: پس دو سال از من بزرگتری، شناسنامه من اول جنگ سوخت... هفت سالم بود. تاریخ تولدم رو از شروع جنگ نوشتن.
متولد ماه مهر - احمدرضا درویش

راننده (پیام دهکردی): مرگ... مثل یه بوس کوچولو می مونه
یه بوس کوچولو - بهمن فرمان آرا

مش حسن (عزت اله انتظامی): من مش حسن نیستم، من گاو مش حسنم!
گاو - داریوش مهرجویی

فریدون بهنام (ابوالفضل پور عرب): به این می گن دلار... زبون بین الملل، دلار بِده، سفید و سیاه حرفتو می فهمن! تلخه، زشته، می دونم. اما این قانون دنیاست.
چهره - سیروس الوند


هیچ نظری موجود نیست: